او که مظهر اعتدال بود، او که بنیان گذار گفت و گوی ادیان و مذاهب بود، او که همواره مخالف افراط و تند روی بود. یادش گرامی.
در خبرها آمده بود که معاون اول رئیس جمهور ایران اسلامی، آقای داوودی وارد لیبی شد. وی در این سفر ضمن ملاقات با سرهنگ قذافی رئیس کشور لیبی، تفاهم نامهها و قراردادهای اقتصادی فراوانی را به امضا رسانده است.
باز شدن باب مراوده با کشور لیبی و سفر مقامات ایرانی به این کشور سؤالات بی شماری را به همراه میآورد از آن جمله که آیا سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تابع رفتار اروپا با کشور لیبی است؟ که این پرسش و پاسخ پیرامون آن را به مجال دیگری وا مینهیم.
1 - سیاست خارجی کشورها همواره بر اساس منافع ملی تعریف میگردد.
به عبارت دیگر در کشورهای توسعه یافته سکان سیاست خارجی در دست منافع ملی است. طبیعی است که کشوری که منافع ملی خود را صرفاً اقتصادی تلقی نماید، سکان سیاست خارجی در جهت تأمین وحمایت از سرمایه گذاران خارجی و حمایت از بخشهای اقتصادی در کشور هدف کشتی سیاست خارجی را،به پیش خواهد برد.
امّا اغلب کشورها علیرغم مهم و اساسی بودن منافع اقتصادی برای مسائل حیثیتی و دیپلماسی نیزاهمیّت خاصّی قائل هستند به عنوان نمونه روابط بی شمار اقتصادی و نظامیرا میتوان یافت که قربانیمسائل به ظاهر جزئی شده است.
دولت کویت چندی قبل به علت مورد تعرض قرار گرفتن سفیر خود در ایرانخواستار عذر خواهی رسمی دولت ایران شد. دولت اسرائیلی چندی قبل برای دو سرباز خود قسمتی ازلبنان را با خاک یکسان کرد. و یا سالیان سال است که به دنبال رون آراد خلبان خود که حدود سی سال قبلدر جنوب لبنان سقوط کرده است تمام امکانات دولت اسرائیل بسیج شده است.
با ذکر این مقدمه به این سؤال توجّه کنید.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تابع چیست؟
چه عوامل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را تعیین میکنند؟ دولت ایران همواره دفاع ازمظلوم و مقابله به ظالم و حمایت از نهضتهای آزادی بخش را سرلوحه بسیاری از رفتارهای بین المللی خودقرار داده است. به عنوان مثال با اصرار بر مسئله فلسطین و مظلومیّت مردم آن دشنام حمایت از تروریسم رابه جان خریده است و در پی آن انزوای جهانی و فشارهای متعدّد و تحریمهای بسیاری را پذیرا بوده است.
در این خصوص روشن است که ایران جهت تنظیم رفتارهای جهانی خود با محور قرار دادن حمایت از مظلومو تکیه بر شعارهای امّت اسلامیخواهان قطع رابطه با اسرائیل است که این رفتار در عرصه جهانی همان گونهکه اشاره شد بی هزینه نبوده است.
حال به مورد اصلی باز میگردیم. چرا دولت ایران که دفاع از مظلوم را شعار سیاست خارجی خودمیداند باید با قذافی و دولت لیبی رابطه داشته باشد. اسرائیل به علت رفتارهای ظالمانه، منفور دولت ایراناست ایا دامن قذافی و دولت او از این رفتارها پاک است. معمر قذافی سی سال قبل با انجام یک کودتای نظامی علیه پادشاه قانونی کشور به قدرت رسید، از آن زمان تا کنون وی هم چون یک دیکتاتور برلیبی و مردم مظلوم آن حکم رانده است.
حاصل این سی سال حکومت عبارت است از:
1 - صرف هزینههای گسترده مالی در خارج از کشور جهت ترور روزنامهنگاران و مخالفین قذافی.
2 - صرف هزینههای ملیارد دلاری جهت تولید صلاحهای شیمیایی و میکروبی و هستهای که در پایان تمامی این تجهیزات توسط حکومت لیبی به دولت آمریکا و انگلیس تقدیم شد و مقرر گردید کلیه این برنامههای تسلیحاتی تعطیل گردد.
3 - بمب گذاری و کشتار انسانهای بی گناه در هواپیماهای مسافربری و کلوپهای شبانه در خارج از کشور مانند پرونده لاکربی و پان امریکن.
4- فقر و فساد شددی داخلی به علّت انسداد سیاسی.
5 - ور شکستگی سیاسی و انزوا در عرصه بین الملل.
6 - نابودی فرهنگ و اقتصاد به دلیل سیاستهای فردی و استبدادی شخص قذافی.
این کارنامه سراسر قتل و جنایتهای قذافی میباشد که از او در عرصه جهانی یک دیکتاتور مجنون ساخته است.
یکی از تلخترین و تأسف بارترین جنایاتی که توسط او به وقوع پیوسته است روبودن امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان و بنیان گذار مقاومت در جنوب میباشد.
بی تردید حذف امام موسی صدر توسط قذافی در مقایسه با حذف شیخ احمد یاسین رهبر حماس توسط شارون قیاسی غیر منطقی است.
چرا یک دولت ارزش محور حاضرشده است بت شخصی چون قذافی بر سر یک میز بنشیند؟
پرونده امام موسی صدر را چه میشود ؟
ایا رواست با دولتی که عامل اصلی ربوده شدن امام موسی صدر بوده است روابطی صمیمانه داشته باشیم ؟
آیا امام موسی صدر با آن عظمت و شأن و مقام به اندازه یک شهروند عادی ارزش ندارد. در حالی که برخی کشورها به علّت توهین به یک خبرنگار خودروابط خود را با کشور توهین کننده قطع میکنند جمهوری اسلامی و دولت ارزش محور دکتر احمدی نژاد با قذافی عقد اخوت میبندد، گویی هیچ اتفاقی نیافتاده است.
نه تنها امام صدر بلکه هر شهروند ایرانی عزیز در حکم شرف و عزّت کشور میباشند.
به نظر میرسد این گونه برخوردها واین چنین تصمیمات در شأن ملّت بزرگ ایران عزیز نباشد. راقم این سطور فقط به علّت عشق به امام موسیصدر و علاقه به شرف و عزّت ایرانی قلم به دست گرفته و هیچ قصد و غرض سیاسی را دنبال نمیکند.
دغدغه ما آن است که خدای ناکرده پرونده ربوده شدن آن عزیز در لابه لای مصالح ظاهری بهفراموشی سپرده نگردد و این امید نا چیزی که برای پیگری این پرونده از سوی دولت ایران میباشد از بیننرود.
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم.