سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/7/23
7:12 عصر

عملگرایی اسلامی 1

بدست محمدجواد خلیلی در دسته میانه روی، روحانیت اصیل شیعه، مردم گرایی

 دیدگاه سیاسی – اجتماعی آیت الله یثربی  1

نخبگان و قشر فرهیخته اعم از علمی ، فرهنگی و سیاسی در هر جامعه ای تکیه گاه تحولات و تغییرات در سطوح مختلف هستند . در جوامع جهان سومی که اغلب تحولات بسیار سریع و با تکیه بر احساسات و عواطف صورت می گیرد (یکی از ویژگیهای جوامع جهان سوم از نظر هانتینگتون ) جایگاه نخبگان سیاسی و نقش مؤثر آنان در جهت دهی به تحولات غیر قابل انکار است و معمولاً نخبگان سیاسی توانایی ایجاد و مدیریت تحولات را دارا هستند .

در این یادداشت کوتاه سعی می شود در حدّ امکان نقش آیت الله یثربی به عنوان یک شخصیّت اجتماعی برخاسته از حوزه علمیّه قم واکاوی و تبیین شود . این فرضیه برکل یادداشت حاکم است که نخبگان سیاسی معتدلی که سعی در مدیریت تحولات اجتماعی و حفظ سامان اخلاقی ریشه دار در سنّت جوامع دینی دارند را نمی توان در قالب جریانهای سیاسی موجود کشور (بعد از انقلاب ) دسته بندی کرد . جهت تبیین این فرضیه ، ابتدا به نحو شکل گیری جناح های سیاسی نگاهی اجمالی خواهیم داشت ، سپس سیره آیت الله یثربی را قبل و بعد از انقلاب بررسی خواهیم کرد .

 «چپ» و «راست» دو واژه وارداتی از ادبیات سیاسی غرب هستند که در ایران قبل از انقلاب لفظ «چپ» به احزاب و گروه هایی همچون حزب توده و دیگر جریانهای وابسته به ایدئولوژی مارکسیسم – سوسیالیسم اطلاق می شد . واژه «راست» نیز در مقابل آنان قرار می گرفت . انقلاب اسلامی تمامی این ادبیات سیاسی را متحول کرد . به طور کلی دو جریان عمده در ایران بعد از انقلاب متولد که البته جریان دوم دچار انشعاب های اساسی شد و از آن پنج یا شش جریان ظهور کردند .

جریان اول ، جناح لیبرال : سمبل جناح لیبرال بعد از انقلاب ، نهضت آزادی است که البته احزابی هم چون حزب ملت ، جنبش مسلمانان مبارز و بخشی از دانشگاهیان که مختصر سازماندهی داشتند را نیز می توان از این طیف دانست .

جریان دوم : جریانی است که با جریان لیبرال در تقابل است . جناح چپ و راست در کنار هم جزء مخافین جریان لیبرال هستند . درواقع دو جناح چپ و راست بعد از عزل بنی صدر ، نمود و ظهور بیشتری یافت . مساله مهم این است که دو جناح همانند احزاب رسمی در مغرب زمین دارای اساسنامه و مرام نامه نیستند و دیدگاههای واضح از پیش تعیین شده ندارند ، بلکه طیف هایی از نیروهای اجتماعی هستند که بعد از پیروزی انقلاب وارد عرصه سیاسی شدند و به تناسب اتّفاقات و مسائل پیش آمده ، موضع گیری های همگون و ناهمگونی داشتند که اکنون قابل تحلیل و بررسی شده است .

دو گروه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و نیز حزب جمهوری اسلامی را می توان پایه گذار جریان ها و احزاب بعد از انقلاب دانست . اختلافات به وجود در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در خصوص اعلامیه روز جهانی کارگر و نیز پیرامون سالروز فوت دکتر شریعتی مبدأ و آغازی بر انشعابات و جناح بندی ها شد . حزب جمهوری اسلامی نیز از اینگونه اختلافات در امان نماند ؛ مسأله اصلاحات ارضی ، نقش دولتی و هم چنین بخش خصوصی از عناوین اختلافی در حزب بودند . برآیند این اختلافات در طول زمان ، جریانهای متفاوتی همچون ؛ 1 – جناح چپ سنتی 2 – جناح راست سنتی 3 – جناح راست مدرن 4 – جناح راست سنتی افراطی 5 – جناح چپ مدرن را ایجاد کرد . تبیین مواضع سیاسی هر کدام از جریانها از حوصله این نوشتار خارج است ، اما بی تردید تاریخ سیاسی بعد از انقلاب ایران توسط این جریان ها نگاشته شده است .


88/7/23
7:11 عصر

عملگرایی اسلامی 2

بدست محمدجواد خلیلی در دسته میانه روی، روحانیت اصیل شیعه، مردم گرایی

 دیدگاه سیاسی – اجتماعی آیت الله یثربی 2

اختلاف این جریانها در موضوعات منتفاوت ، خصوصاً در مسائل اساسی و کلیدی ، حکایت از صحّت این تقسیم بندی ها دارد ؛ خواه بپذیریم و یا نپذیریم . به عنوان نمونه مسأله عدالت و آزادی یا توسعه سیاسی و اقتصادی را اگر طرح کرده و موضع این جریانهای سیاسی را در این خصوص جویا شویم , قطعاً پاسخ های متفاوتی دریافت خواهیم کرد .

حال سؤال این است که آیا می توان مرحوم آیت الله یثربی را متعلّق به یکی از این جریانهای سیاسی دانست . به عبارت دیگر ، آیا کارنامه سیاسی اجتماعی ایشان ممهور به نشان یکی از جریان های سیاسی فوق الذکر خواهد بود ؟

آیت الله یثربی بعد از فوت برادر بزرگشان حضرت آیت الله العظمی میر سید علی یثربی (ره) با ارشاد  حضرت آیت الله العظمی بروجردی و اقبال چشم گیر مردمی به کاشان مهاجرت کردند . این مهاجرت آغاز فعّالیت ایشان در منطقه است . یکی از اقدامات ایشان در آن روزها تأسیس حوزه و تقویت آن و تکبه بر پرورش نیروی انسانی جهت انجام امور تبلیغی و مذهبی از اولویّت های ایشان بود . بررسی طیف مبلّغین و روحانیّون جوان جهت سخنرانی نشان می دهد طیف وسیعی از چهره های روحانی انقلابی جزء حاضر شدگان در کاشان هستند . اگر لیستی از این افراد تهیه شود ، طیفی از رجال سیاسی بعد از انقلاب را می توان یافت که از منتهی الیه چپ سنتی آغاز و به آخرین مرحله راست مدرن ختم می شود .

این حرکت ایشان در جهت تقویت بنیان باورهای مذهبی در بین مردم خصوصاً جوانان است که ارتباط ایشان با نجف و امام کاملاً نزدیک است . هرچه به سمت بهمن 1357 نزدیک می شویم ، گرایش ها ی تند انقلابی در منطقه شدّت می یابد ، امّا روش آیت الله یثربی به عنوان یکی از شخصیت های برجسته و مطرح منطقه روش اعتدال است . البته ایشان در جریان مبارزات همچون سنگری حامی مبارزان است و هر جا مشکلی به وجود می آید ، دخالت می کنند . یکی از ثمرات دخالت ایشان خلاصی سریع آقای محقق داماد است که با واکنش تند ایشان به اقدام شهربانی وقت آزاد می شود . امّا زمانی که عدّه ای قصد پایین کشیدن مجسمه شاه در یکی از میادین شهر را داشتند ، ا یشان مخالفت می کنند . زیرا معتقد بودند این مجسمه پایین خواهد آمد ، امّا در شرایط فعلی ، هزینه این کار خونریزی به جهت است . بنابراین تا قبل از پیروزی انقلاب ، روش آیت الله یثربی تربیت نیروهای مذهبی جوان ، حفظ نیروهای مؤثر در مقابل خشوت رژیم و حرکت آهسته و جهت دار است این روش ایشان با گرایشهای مبارزاتی خشن که بعدها خواست گاه برخی جریان های چپ می شود ، تعارض کامل دارد .

بعد از انقلاب سیر تحوّلات به گونه دیگری است ، امّا روش اعتدالی ایشان همچنان ادامه دارد و بعضاً با مواضع چب و راست سنتی تصادم می نماید . بعد از انقلاب دادستانی انقلاب در منطقه به ایشان پیشنهاد می گردد . امّا ایشان این پیشنهاد را نمی پذیرند . عدم پذیرش این پیشنهاد را می توان یکی از حساس ترین و استراتژیک ترین تصمیمات حیات سیاسی ایشان دانست که می توان آن را در قالب تأیید ایشان بر نقش سنتی روحانیت تحلیل کرد ، در جریان انتخاب رئیس جمهوری اول ، ایشان قاطعانه از دکتر حبیبی حمایت می کنند ، در حالی که جریان اصلی ، حمایت از بنی صدر بود .

 


88/7/23
7:10 عصر

عملگرایی اسلامی 3

بدست محمدجواد خلیلی در دسته میانه روی، روحانیت اصیل شیعه، مردم گرایی

 دیدگاه سیاسی – اجتماعی آیت الله یثربی 3

این دو رفتار سیاسی ایشان را نیز می توان این گونه تحلیل کرد که ایشان قبل از آن که دل بستگی های جناحی را مدّنظر قرار دهند ، منافع مردم و عمل به ضوابط شرعی را در نظر داشتند ؛ به عبارت امروزی نوعی عمل گرایی به اغلب تصمیمات سیاسی ایشان سیطره داشت .

در خصوص دیدگاه اقتصادی نیز نظرات ایشان با دیدگاهها ی موجود جناح های سیاسی بعد از انقلاب متفاوت بود . هرچند این تفاوت به حدّ تعارض کلّی با تمام دیدگاه ها نبود ، امّا اگر یکی از جریانهای تند چپ را در نظر بگیریم ، نظر آیت الله تعارض کلّی با دیدگاه اقتصادی آنان داشت . زمانی که  تز اقتصاد دولتی بر ذهنیّت کلّ نخبگان سیاسی کشور حاکم بود ، ایشان در مواضع متفاوت ، نگرانی خود را از این دیدگاه افراطی اعلام کردند . این موضع گیری ها آن قدر ادامه یافت که در برخی محافل ایشان را به حمایت از سرمایه داران متهم ساختند .

بعد از دوران جنگ و آغاز دوران سازندگی شاهد آرامشی نسبی در عرصه سیاست هستیم ، زیرا ذهنیّت نخبگان حاکم ، کاملاً اقتصادی است . شاه بیت منازعات سیاسی بین جناح های سیاسی بعد ا ز این دوران ، دوم خرداد 76 است که شخصی از جریان مقابل راست سنتی به قدرت رسید و زمام امور اجرایی کشور را به دست گرفت .

تریبون نماز جمعه در این دوران به شکل سنتی در اختیار رقیب قرار دارد . این امتیاز شرایطی را فراهم آورد که این تریبون محلّی برای نقد و انتقاد از رقیب حاکم باشد . آیت الله یثربی نیز که در این سنگر قرار دارد ، باید همچون دیگر همقطاران خود در کوبیدن این طبل سهمی داشته باشد . امّا تو گویی عمل گرایی و دور اندیشی و در یک کلمه فارغ بودن از مناسبات جناحی ، مجدداً نقش خود را ایفا می کند . ایشان حاضر نمی شوند تریبون نماز جمعه را به آوردگاه دو جناح رقیب تبدیل کند .

ایشان مردی بود بالاتر از آن که در قالب های تنگ جناح های سیاسی محصور شود . او مردی عمل گرا بود که برای توسعه منطقه ای که به شکل سنتی به آن تعلّق داشت ، تمام اقتدار و نفوذ خود را بسیج و از تمام ظرفیت مدیریتی منطقه استفاده کرد . او نماینده ای را راهی مجلس کرد که خیلی سریع در یکی از کاری ترین کابینه ها ی تاریخ بعد از انقلاب ، سمت وزارت دریافت کرد . او در اقتصاد ، الگویی عمل گرا را به نمایش گذاشت و در فرهنگ ، آن چنان برموازین اخلاقی ریشه دار در سنّت ، تأکید کرد که گویی هیچ سنّت گرایی را یارای هم آوردی او نیست . هرچند ساختارهای حاکم بر جوامع جهان سومی نخبگان را محصور می کند و به طور جدّی رفتار آنها را تحت تأثیر قرار می دهد ، امّا آیت الله یثربی علیرغم این فشارها و تنگناهای ساختاری ، در درون این نظام رفتاری ، الگویی عمل گرا و روشن از حریّت سیاسی را به نمایش گذاشت .


88/7/9
7:14 عصر

به یاد امام موسی صدر (1)

بدست محمدجواد خلیلی در دسته امام موسی صدر، لیبی، سیاست خارجی ایران، قذافی

او که مظهر اعتدال بود، او که بنیان گذار گفت و گوی ادیان و مذاهب بود، او که همواره مخالف افراط و تند روی بود. یادش گرامی.

 

در خبرها آمده بود که معاون اول رئیس جمهور ایران اسلامی، آقای داوودی وارد لیبی شد. وی در این سفر ضمن ملاقات با سرهنگ قذافی رئیس کشور لیبی، تفاهم نامه‌ها و قراردادهای‌ اقتصادی فراوانی را به امضا رسانده است.

باز شدن باب مراوده با کشور لیبی و سفر مقامات ایرانی به این کشور سؤالات بی شماری را به همراه‌ می‌آورد از آن جمله که آیا سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تابع رفتار اروپا با کشور لیبی است؟ که‌ این پرسش و پاسخ پیرامون آن را به مجال دیگری وا می‌نهیم.

1 - سیاست خارجی کشورها همواره بر اساس منافع ملی تعریف می‌گردد.
به عبارت دیگر در کشورهای توسعه یافته سکان سیاست خارجی در دست منافع ملی است. طبیعی ‌است که کشوری که منافع ملی خود را صرفاً اقتصادی تلقی نماید، سکان سیاست خارجی در جهت تأمین وحمایت از سرمایه گذاران خارجی و حمایت از بخش‌های اقتصادی در کشور هدف کشتی سیاست خارجی را،به پیش خواهد برد.

امّا اغلب کشورها علیرغم مهم و اساسی بودن منافع اقتصادی برای مسائل حیثیتی و دیپلماسی نیزاهمیّت خاصّی قائل هستند به عنوان نمونه روابط بی شمار اقتصادی و نظامی‌را می‌توان یافت که قربانی‌مسائل به ظاهر جزئی شده است.
دولت کویت چندی قبل به علت مورد تعرض قرار گرفتن سفیر خود در ایران‌خواستار عذر خواهی رسمی دولت ایران شد. دولت اسرائیلی چندی قبل برای دو سرباز خود قسمتی ازلبنان را با خاک یکسان کرد. و یا سالیان سال است که به دنبال رون آراد خلبان خود که حدود سی سال قبل‌در جنوب لبنان سقوط کرده است تمام امکانات دولت اسرائیل بسیج شده است.

با ذکر این مقدمه به این سؤال توجّه کنید.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تابع چیست؟

چه عوامل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را تعیین می‌کنند؟ دولت ایران همواره دفاع ازمظلوم و مقابله به ظالم و حمایت از نهضت‌های آزادی بخش را سرلوحه بسیاری از رفتارهای بین المللی خودقرار داده است. به عنوان مثال با اصرار بر مسئله فلسطین و مظلومیّت مردم آن دشنام حمایت از تروریسم رابه جان خریده است و در پی آن انزوای جهانی و فشارهای متعدّد و تحریم‌های بسیاری را پذیرا بوده است.

در این خصوص روشن است که ایران جهت تنظیم رفتارهای جهانی خود با محور قرار دادن حمایت از مظلوم‌و تکیه بر شعارهای امّت اسلامی‌خواهان قطع رابطه با اسرائیل است که این رفتار در عرصه جهانی همان گونه‌که اشاره شد بی هزینه نبوده است.

حال به مورد اصلی باز می‌گردیم. چرا دولت ایران که دفاع از مظلوم را شعار سیاست خارجی خودمی‌داند باید با قذافی و دولت لیبی رابطه داشته باشد. اسرائیل به علت رفتارهای ظالمانه، منفور دولت ایران‌است ایا دامن قذافی و دولت او از این رفتارها پاک است. معمر قذافی سی سال قبل با انجام یک کودتای ‌نظامی علیه پادشاه قانونی کشور به قدرت رسید، از آن زمان تا کنون وی هم چون یک دیکتاتور برلیبی و مردم مظلوم آن حکم رانده است.

حاصل این سی سال حکومت عبارت است از:
1 - صرف هزینه‌های گسترده مالی در خارج از کشور جهت ترور روزنامه‌نگاران و مخالفین قذافی.
2 - صرف هزینه‌های ملیارد دلاری جهت تولید صلاحهای شیمیایی و میکروبی و هسته‌ای که در پایان‌ تمامی این تجهیزات توسط حکومت لیبی به دولت آمریکا و انگلیس تقدیم شد و مقرر گردید کلیه این ‌برنامه‌های تسلیحاتی تعطیل گردد.
3 - بمب گذاری و کشتار انسانهای بی گناه در هواپیماهای مسافربری و کلوپ‌های شبانه در خارج از کشور مانند پرونده لاکربی و پان امریکن.
4- فقر و فساد شددی داخلی به علّت انسداد سیاسی.
5 - ور شکستگی سیاسی و انزوا در عرصه بین الملل.
6 - نابودی فرهنگ و اقتصاد به دلیل سیاست‌های فردی و استبدادی شخص قذافی.

این کارنامه سراسر قتل و جنایت‌های قذافی می‌باشد که از او در عرصه جهانی یک دیکتاتور مجنون ‌ساخته است.
یکی از تلخ‌ترین و تأسف بارترین جنایاتی که توسط او به وقوع پیوسته است روبودن امام موسی ‌صدر رهبر شیعیان لبنان و بنیان گذار مقاومت در جنوب می‌باشد.
بی تردید حذف امام موسی صدر توسط قذافی در مقایسه با حذف شیخ احمد یاسین رهبر حماس توسط شارون‌ قیاسی غیر منطقی است.

چرا یک دولت ارزش محور حاضرشده است بت شخصی چون قذافی بر سر یک میز بنشیند؟

پرونده امام موسی صدر را چه میشود ؟

ایا رواست با دولتی که عامل اصلی ربوده شدن امام موسی صدر بوده است روابطی صمیمانه داشته باشیم ؟

آیا امام موسی صدر با آن عظمت و شأن و مقام به اندازه یک شهروند عادی ارزش ندارد. در حالی که برخی کشورها به علّت توهین به یک خبرنگار خودروابط خود را با کشور توهین کننده قطع می‌کنند جمهوری اسلامی و دولت ارزش محور دکتر احمدی نژاد با قذافی عقد اخوت می‌بندد، گویی هیچ اتفاقی نیافتاده است.

نه تنها امام صدر بلکه هر شهروند ایرانی عزیز در حکم شرف و عزّت کشور می‌باشند.

به نظر می‌رسد این گونه برخوردها واین چنین تصمیمات در شأن ملّت بزرگ ایران عزیز نباشد. راقم این سطور فقط به علّت عشق به امام موسی‌صدر و علاقه به شرف و عزّت ایرانی قلم به دست گرفته و هیچ قصد و غرض سیاسی را دنبال نمی‌کند.
دغدغه ما آن است که خدای ناکرده پرونده ربوده شدن آن عزیز در لابه لای مصالح ظاهری به‌فراموشی سپرده نگردد و این امید نا چیزی که برای پیگری این پرونده از سوی دولت ایران می‌باشد از بین‌نرود.

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم                                  نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم.