رنج ـ نامه 1
مطالبی که در قالب رنج – نامه 1 الی 5 ارائه می گردد یادداشتی پیوسته می باشد که به علت محدودیت فضا در قالب 5 یادداشت جداگانه عرضه می شود
من دانشجوى کارشناسى ارشد علوم سیاسى داشنگاه آزاد اسلامى واحد قم هستم . بعد از ورود به دوره ارشد
در این دانشگاه در خصوص تدریس بعضى از اساتید مسائلى را دیدم ، که بارها از صمیم دل نالیدم . چرا که کار از گزیدن لب و فشردن دندان ، و به دهان گرفتن انگشت حسرت ، گذشته بود . لذا مشفقانه به عنوان برادرى
کوچک نکاتى را متذکر مىشوم ، شاید مفید فایده باشد .
اساتید عزیزى که مورد خطاب مىباشند از من رنجیده خاطر خواهند شد؛ هر چند آزردن دوستان سخت است
و براى راقم بى هزینه نخواهد بود ، اما عشق به تعالى ایران زمین ، آنقدر شیرین است که حاضرم تمام تلخىها
را به جان خریدار شوم .
آن زمان که صداى غرش توپهاى روسى از شمال ایران شنیده شد و لختى بعد ، مرکبى که آغشته به خون
مردم این سرزمین بود؛ بر کاغذهاى نه چندان سفید آن روزگاران نشست ، تا داغ دو عهد نامه ننگین را بر پیشانى
رجال این سرزمین بنشاند . از آن زمان نخبگان این سرزمین دریافتند که دیر هنگامى است که آنان به جهالت
آرمیدهاند و مغرب زمین ، جلودار حرکت کاروان بشریّت شده است .
عباس میرزا علی رغم دلاورىهاى فراوان ، بعد از جنگ بهتزده از اجانب مىپرسد ؛ مگر آن آفتاب که بر شما طلوع مىکند ، به غیر این آفتاب است؟ مگر مردمان ما از دیارى ، جز این کره خاکى هستند ؟ آرام آرام او و
بسیارى از رجال و نخبگان این سرزمین با پدیدهاى به نام عقب ماندگى آشنا شدند . هر کس به فراخور حال و
اندوخته علمى و تجربهاى که داشت ، راه حلى را براى برون رفت این سرزمین از این گرداب پیشنهاد مىکرد .
عدّهاى بر سبیل تقلید کورکورانه رفتند که باید سرتا به پا غربى شد و هر آنچه متعلّق به سرزمین مادرى است ؛
باعث عقب ماندگى است ، عدّهاى نظام سیاسى را مقصر دانستند و عدّهاى دیگر خط ، زبان و عدّهاى دیگر ملیّت
و نژاد و فرهنگ را مقصر دانستند ، و حتّى دین نامش در فهرست متهمان اصلى قرار گرفت . اما به هر ترتیب
کیست که نداند چراغ راه ، براى حرکت به سمت سعادت ، مشعل علم و دانش است . تمامى نظریاتى که پیرامون
عقب ماندگى ارائه شده است ، بر توسعه علم و دانش تأکید داشته . لذا به همّت ابرمردى روشن بین ، دارالفنون متولد گردید و از آن زمان تا کنون ، نهادى مقدس به نام دانشگاه ، عهدهدار روشن نگه داشتن چراغ علم و
فضیلت در این سرزمین است ، تا شاید از دست رنج اساتید و دانشجویانش ، براى تعالى این دیار بهرهاى به
دست آید . اما آیا دانشگاهى که شما عزیزان استاد آن هستید و با این روش تدریس و با این بار علمى ، آن
مطلوب گران بها به دست مىآید؟